جدول جو
جدول جو

معنی ابراهیم بن محمد - جستجوی لغت در جدول جو

ابراهیم بن محمد
(اِ مِ نِ مُ حَمْ مَ)
پسر رسول صلی الله علیه وآله از ماریۀ قبطیه. در ذی الحجۀسال هشتم هجرت متولد شد و پس از 16 ماه و هشت روز یا 18 ماه دهم هجرت رحلت کرد و در بقیع مدفون شد. روز وفات او آفتاب بگرفت و مردم گفتند سبب، فوت ابراهیم است، رسول علیه السلام فرمود ماه و خورشید دو آیت است از آیات خداوند و برای موت و حیات کسی منکسف نشود
زجاج، مکنی به ابواسحاق. وفات 310 یا 311 و یا 316 ه. ق. ادیب نحوی، شاگرد ثعلب و مبرد. رجوع به زجاج شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ مِ نِ مُ حَمْ مَ دِیِ وَرْ را)
لغوی و نحوی. (از ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ مُ حَمْ مَ دِثَ قَ)
مکنی به ابواسحاق بن محمد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعید بن مسعود. مورخ و محدث شیعی در قرن سیم هجری. سعید بن مسعود جد ابراهیم از دست امیرالمؤمنین علی علیه السلام والی مدائن بود. مولد و منشاء ابراهیم شهر کوفه است و از آنجا به اصفهان رفته اقامت گزیده است. مردم قم او را بشهر خویش خواندند و او امتناع کرد. وفاتش به سال 283 ه. ق. است. نزدیک پنجاه جلد تألیف در اخلاق و تاریخ داشته و کتاب الغارات او معروف و صاحب بحارالانوار از آن بسیار نقل کرده است
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ مُ حَمْ مَ دِ نِ قَ)
مشهور به برهان الدین سفاقسی (697-742 ه. ق.)
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ مُ حَمْ مَ دِ نِ عَ)
ابراهیم بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، معروف به امام، برادر عبدالله سفاح و منصور دوانقی. متولد به سال 82 ه. ق. پدرش محمد شروع بدعوت سرّی کرده و سپس حق امامت را به ابراهیم تفویض کرد. ابراهیم شخصی را موسوم به بکیر بن ماهان برای دعوت به خراسان فرستادو بکیر در 127 درگذشت و ابوسلمه خلال را بجای خود بدعوت گماشت و در سال 128 ابومسلم معروف رئیس دعات سرّی بنی عباس گشت و امر آنان در خراسان قوت گرفت. ابراهیم در این مدت در قصبۀ حمیمه جنوب دریاچۀ طبریه میزیست و چون بنی امیه از ف تنه خراسان خبر یافتند ابراهیم امام را دستگیر کردند (سال 129) و بحرّان برده بازداشتند تا از دنیا برفت و بقول بعض مورخین به امر مروان دوم آخرین خلیفۀ اموی بصورتی فجیع کشته شد
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ مُ حَمْ مَ دِ اَ)
ادیب و شاعر از مردم اصیلۀ اندلس. و پسر او ابومحمد عبدالله از فقهای مشهور اندلس است
لغت نامه دهخدا
ابن ابراهیم بن محمد بن طلحه بن عبیدالله. وی از پدر خویش روایت کند. عسقلانی گوید: ابن معین او را در مجاهیل و ابن حبان وی را در ثقات شمرده است و ابن حبان گوید طلحه بن صبیح از وی روایت کند. (لسان المیزان ج 3 ص 164)
لغت نامه دهخدا
ابن ابراهیم بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس. از امرای عباسی هاشمی که در زمان منصور خلیفۀ عباسی امارت مکه را داشت و المهدی او را عزل نمود و به بغداد آمد و در سال 185 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 839)
لغت نامه دهخدا